- خوش خوراک
- ویژگی کسی که خوب غذا می خورد یا غذاهای خوب می خورد، ویژگی خوراک لذیذ و خوش مزه
معنی خوش خوراک - جستجوی لغت در جدول جو
- خوش خوراک ((~. خُ))
- کسی که خوب غذا بخورد، خوشخوار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که خوب و بمقدار زیاد غذا خورد، غذایی که مطبوع باشد لذیذ خوشمزه
خوشخوراک بودن
اندک اندک بتدریج کم کم نرم نرم
دارای ناز و وقار در راه رفتن، خوش رفتار
خوش آواز، دارای آواز و صدای خوشایند و دلنشین
خوش لحن، خوش نوا، خوش الحان، خوش گو، خوش سرا، عالی آوازه
خوش لحن، خوش نوا، خوش الحان، خوش گو، خوش سرا، عالی آوازه
خوش خوراک، ویژگی آنکه خوب غذا می خورد یا غذاهای خوب می خورد، ویژگی خوراک لذیذ و خوش مزه
کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، خرد خرد، خوش خوش، رفته رفته، آهسته آهسته، تدرّج، آرام آرام، کیچ کیچ، جسته جسته، پلّه پلّه، متدرّج، کم کم، نرم نرمک، اندک اندک، نرم نرم